بهتره زیاد راجبش فکر نکنی

توضیح نداره دیگه معلومه

بهتره زیاد راجبش فکر نکنی

توضیح نداره دیگه معلومه

محسن نامجو (طغیان موسیقی ایران)

                                          

نام: محسن

نام خانوادگی: نامجو

متولد: اسفند 1354

محل تولد: تربت جام

لقب: طغیان موسیقی ایران

سبک کاری: تلفیقی از سبک های ایرانی و خارجی

بحثمونو از اینجا شرو می کنم . از سبک، خیلی جالبه اگه بدونید محسن نامجو تو خیلی از سبک ها استاد و اونارو به صورت کامل بلده و سبک کاری خودش تلفیقی از همه اوناست.. مثلا سنتی و راک و یا جاز وبلوز ( صداشو در نیارین فکر کنم متال بازم بوده ) و اینحای کار جالبه که این شخص، خود صداست به معنای واقعی و خود وقتی صدای عالی با هنر عالی با هم تلفیق بشن فکر می کنم بدونید چی میشه!!

آلبومی که الان ازش در دسترس هست ترنج هست که اتفاقا خود آهنگ ترنجشم حرف نداره.

نمی دونم راجبش چی بگم، اما واقعا این لقبی که این اواخر بهش دادن کاملا برازندشه " طغیان موسیقی".

واقعا فکر نکنید که قصد دارم کسی رو بی خودی بزرگ کنم چون آدم های بزرگ نیازی ندارن که بزرگ جلوه داده بشن، او خدا یاده فیلم افسانه 1900 افتادم.

اشعارمحسن نامجو هم از شعرهای مولوی، حافظ، جامی و معاصر هایی مثل شاملو و...

تو کاره این بشر محدودیتی نیست

اگه قبلا کارای گروهی مثل اوهامو شنیدید و زیاد خوشتون نیومده محسن نامجورو حتما توصیه می کنم.

اگه اهنگ هاشو گوش داده باشد می بینید که خیلی از حنجرش استفاده می کنه، خودش می گه که از صداهای ناهنجارمیشه به عنوان یه ابزار صوتی استفاده کرد

به هر حال خیلی خوشحالم که همچین خواننده ایی دارم

از سبکش، از صداش و از موسیقیش من که واقعا لذت می برم

اگه تا حالا نشنیدید آهنگاشو عجله کنید

 

                                        

لینک این خواننده خوش صدا:

اینجاست که جدیدا روی لینکشون که کلیک می کنید با مدیا پلیر باز می کنه.

باز که شد مدیا پلر رو Stop کنید و از توی منوی فایل روی Save as کلیک کنید و آهنگ رو Save  کنید، آهنگ ترنج رو یادتون نره اول بگیریداااا

راسی لینک آهنگ زلف بر باد مده رو هم براتون می زارم که تصوریه و یه چیزه وحشتناکیه واسه خودش

موفق باشد

CeZar

گابریل گارسیا مارکز (100 سال تنهایی ) برنده جایزه نوبل ادبیات

گابریل گارسیا مارکز (100 سال تنهایی ) برنده جایزه نوبل ادبیات سال 1982

100 سالی که از زمانی آغاز می شه و در واقع شروع نسل اون از نطفه ای که دقیقا در روزی بسته می شه که پدر خانواده یعنی خوزه آکاردیو بوئیدیا فردی رو که به خاطر انونکه همسرش اجازه هم خوابی با اون رو نمی داد کشته بود. یعنی نطفه ای که در روز قتل بسته شد. باعث شد که نسل این خانواده در عرض  100 سال از بین برود. "نخستین آنها را  به درختی بستند و آخرین آنها، خوراک مورچه ها خواهد شد"

نسلی محکوم به نابودی

نسلی که با قتل و خشونت آغاز شد و با عشق به پایان رسید

عشقی که نه به خاطر بی پولی کم رنگ می شه و نه به حاطر وضعیت سخت زندگی و نه به خاطر مورچه های قرمز و نه ....

گابریل گارسیا مارکز در کلیه نوشته هاش  به عشق اهمیت زیادی داده که خب اینجا هم می بینیم که اون نسل سوخته که پر از خرافات و کله شقی های خودش بود فقط با یک عشق واقعی و نه شهوت به پایان رسید، تنها عشقی که در 100 سال گذشته در این خانواده اتفاق افتاد، یک عشق واقعی و باعث شد که تمام چیزهایی رو که از گذشته باقی مونده بود پاک کنه، حتی جایی رو که  خوزه آکاردیو بوئیدیا به عنوان  شهر انتخاب کرده بود، در واقع همه چیزی رو که او خانواده  به وجود آوردند از بین رفت.

البته این کتاب و در واقع طرز فکر نویسنده به سرنوشتی اعتقاد دارده که از قبل تعیین شده، که خوب به نظر من اینطور نیست، وگرنه همه از همین حالا کارنامه ی 100 سال آینده رو داشتن فقط به یه ملیکادس نیاز داریم تا اونو برامون کد کنه، ولی خوب شاید منظور نویسنده اینه : خوزه آکاردیو بوئیدیا کاری کرد که سرنوشت چند نسل خانواده خودشو بست، واسه  همین بود پیلار ترنرا می گفت " برای خانواده ی بوئیدیا نیازی به گرفتن فال نیست و همه چیز تکرار می شه" . انگار کسی تو او خانواده کاری کرده بود که نسل خودشو نابود کرده بود. ولی خب منم به این اعتقاد دارم که ادم نتیجه ی بعضی از کاراشو خیلی بعد از انجام او کار می بینه و مجازات این نسل هم نابودی بود، اما از کجا می فهمیم که  اشتباه همون قتل اون مرد بوده؟ و این اشتباه توسط خوزه آکاردیو بوئیدیا رخ داده؟ از اینجا که ملکیادس در زمان خوده خوزه آکاردیو بوئیدیا این پیش گویی رو انجام داد و مرد.

ولی  اورسلا همسر خوزه آکاردیو بوئیدیا هم در این گناه دخیل بود. اگر اون اون لباس مسخره رو نمی پوشید تا مانع خوزه آکاردیو بوئیدیا از نزدیکی بشه هرگز اون قتل اتفاق نمی افتاد و به همین دلیل بود که اورسلا عمری طولانی کرد تا سرنوشت یک نسل خودشو ببینه، عمری دراز که دیدن مرگ خیلی از پسران و نوه هاش  رو موجب شد. و عمری دراز هم یک نعمته و هم یک شکنجه.

به هر حال این کتاب واقعا یه شاهکاره اگه نخوندیدش حتما بهتون توصیه می کنمش شرح حال کلیه اعضاء خانواده و داستان ها و سرنوشت هرکدوم از ابتدای تولد تا لحظه مرگ.

 

نظرات شخصی CeZar

 

معرفی خودم

سلام

چرا CeZar  آره؟

خوب ایینش به شما اصلا مربوط نیست

ولی خوب یه چیزایی می گم برات که تو خماری نمونی

از سزار خوشم می یا چون خیلی چیزاش شبیه منه حالا اینکه خوب یا بد گور باباش ولی موفق بود در طول زندگیش و این واسم مهمه

خوب این همه آدمای موفق دیگه چرا اونا نه؟

خوب گفتم که من با سزار یه نسبتی دارم

چه نسبتی؟

ببین بهت رو دادم پورو شدی؟ بسته دیگه از این به بعدش به خودم مربوطه

خب حالا ناراحت نشو قهرم نکن

من اینجوریم

این بلاگه شخصیمه و هرجی که فک می کنم درسته

نه اصلا هرچی فکر می کنم می نویسم

اینجوری نگام نکن

اگه دوست داشتی بخون نداشتی هم بده بقلی

مردم از خوش مزگی نمی دونم چرا تا حالا منو نخوردن

خوش باشید

CeZar