بهتره زیاد راجبش فکر نکنی

توضیح نداره دیگه معلومه

بهتره زیاد راجبش فکر نکنی

توضیح نداره دیگه معلومه

سلاممممممممم برو بچ

سلام
امروز روز خوبی بود. ولی صبح خواب موندم چون باید می رفتم دفترچه پایان دوره کارآموزیمو که مثلا رفته بودمو تحول دانشگاه بدم. بابا جاتون خالی، چه کاراموزیی رفتم من. یه ساعتم اونجا نبودم.
صاحب شرکت آشنا بود استاد از اون باحال تر D: خلاصه کلیییییییییییییییییییی حال کردم
البته نپیچوندم خداییش
اصل کاراموزی اینه که یه چیزی یاد بگیری
منم وقتمو گذاشتم یه جای درست رو سایت کار کردم
باری به هر جهت
الان که دارم اینو می نویسم چشام مثله چشای وزغ آفریقای مرکزی ور قلمبیده چون ساعت 3:15
امروز داشتم به این فکر می کردم که برم یه گربرو به فرزندی قبول کنم و با هم کلی حال کنیم.
می دونییی ؟ من می میرم واسه گربه و گربرو از همه ی حیونا بیشتر دوس دارم
مامانم همیشه از دسم شاکی بود. می گفت (البته با جییخ)
من از گربه می ترررررررررسسسسسسسسسسسسسسسسسسسم
و در پشت بند اون خواهرام. فقط این خواهر کوچولوم مثه خودم اهل دله (البته من 2 تا خواهر بیشتر ندارم)
به هر حال شما فکرشو بکنید که من با این شرایط بحرانی 3تا بچه گربرو بزرگ کردم
یکیش که 6 ساله پیش بود
اسمش مش مهتی بود که ببری بود قهوه ایی راه راه دوست داشتنییییییییییییییییییییییییییییییییییی
اینقد دوسش داشتم که نگوووووووو
ولی خوب بعد از اینکه از مسافرت شیراز برگشتیم مش مهتی هم رفته بود آخه بزرگ شده بود واسه خودش
اما بعدیش که یه خواهرو برادر بودن که ماله پارساله
یکیشون سفید و خالای خاکسری ( که ماده بود) و اسمشم می شو لک بود
او یکی نر بود و خاکستری راه راه بود اسمشم پی شو لک بود
خلاصه من میییییییییییی مردم واسه ایناااااااااااااااا
ای خداااااااا
Lovaye من بودن
1 سال نگهشون داشتم که پیشولک رفت
می شولکم با یه گربه سیاه زشت عروسی کرد (البته جلوی چشمای من)
می شولکم از خجالتش که من عروسیشو دیدم رفت و دیگه ندیدمش
به هر حال من گربه که می بینم تو خیابون بی اختیار قربون صدقش می رم
بعضی وختا دیدم مردم چپ نگام می کنن
تو دلشون می گن ( آخی بیچاره خله) نمی دونم شایادم هسم
خلاصه انم از امروز
خوش باشید
نظرات 3 + ارسال نظر
عروسک خانوم جمعه 30 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:29 ب.ظ http://aroosakkhanoom.blogsky.com

سلام
ممنون که بهم خبر دادی
کار طراحی سایت تموم شد؟ خسته نباشی
الههههییییییییییییییییییییییییییییییییییییی منم عاشق پیشی هستم
چه بی حیایی بوده این می شو لک آخ آخ آخ عروسی کرد رفت؟ ای بی وفا (مثل دختر حاج فتوحی) (خنده)
پیشولک دیگه چرا رفت؟لابد اونم عاشق یه گربه شده بوده یر گذاشته به کوه و بیابون
مش مهتی نامرد دیگه چرا؟؟؟؟؟؟ یعنی یه نامه هم نذاشت و رفت؟
الهییییییییییییییی ای خدااااااااااااااااااااااااااا چه قدر بامزه ن این پیشی ها
حتما پیشی بیار نگه دار

مهسا(ماه) جمعه 30 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 08:09 ب.ظ http://www.qqqq.blogsky.com

سلام تنبل...
چطوری؟
خوشحال شدم کامنتت رو خوندم
منم یه مدت دمخوره پیشی ها بودم..ولی به زور و تهدید ترک کردم...
راستی من چند تا خرگوش داشتم.اسم یکیشون پیشولک بود :ی
عجب تفاهمی !

مهسا(ماه) دوشنبه 2 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:08 ب.ظ http://www.qqqq.blogsky.com

زنده ای؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد